در دعای امام زمان(عج) که در مفاتیح هم نقل شده، آمده است:
خداوندا، توفیق بندگی و اطاعت از خودت را به ما ارزانی فرما… .
امام، در ادامه از خداوند این را می خواهند: خدایا، به زنان ما عفت و حیا عطا فرما… .
حیا فقط مخصوص زن نیست؛ بلکه مرد هم باید [حیا] داشته باشد. اما چرا این را برای زنان خواسته اند؟ به خاطر اینکه این مسئله برای امام زمان زنان یک امر بسیار حیاتی و اساسی است که اگر خدای ناکرده زن، بزرگ ترین تش را از دست بدهد؛ هم خودش سقوط می کند، هم ّ سرمایه اش، یعنی حیا و عف مرد را به سقوط می کشاند!
کسانی خدمت آیت الله اراکی(رضوان الله تعالی علیه) می رسیدند و درخواست نصیحتی می کردند؛ آقا هم از هر فرد، شغل و شهر زندگی اش را سؤال می کرد و بعد به تناسب شغل و شهرش او را نصیحت می کرد. یک نفر خدمت ایشان رسید و گفت: «آقا، نصیحتی کنید.» مرحوم اراکی فرمودند: «شغلت چیست؟» گفت: «من درب و پنجره درست می کنم؛ نجار هستم.» آقای اراکی(رضوان الله تعالی علیه) فرمودند: «درب و پنجره های روحت را هم محکم کن!»
منظور ایشان چشم و گوش و… است؛ چون ورودی هایمان این ها هستند. اینکه آدم در نماز نمی تواند پنج دقیقه حضور قلب داشته باشد و افکار مختلف هجوم می آورند، یک دلیلش این است که قبل از نماز، ورودی و خروجی هایش خیلی رها و آزاد است. چشمش [هر چیزی] می بیند و گوشش هر چیزی می شنود و صحنۀ دل آدم را شلوغ می کنند.
جان، همه روزه لگدکوب از خیال وز زیان و سود، وز خوف زوال
نی صفا می ماندنش، نی لطف و فر نی به سوی آسمان راه سفر
مسئلۀ مهدویت در همۀ ادیان توحیدی: مسیحیت، یهودیت، اسلام و… وجود دارد و یک مسئلۀ قطعی است؛ اما نه به صورتی که ما معتقدیم؛ بلکه به صورت وجود یک منجی که می آید و در آیندۀ جهان، وضع جوامع را بهتر می کند و هدایت های عمومی بیشتر و بهتری دارد. اما این انسان کیست؟ همان طورکه ما معتقدیم و می گوییم، [این بزرگوار،] فرزند امام عسکری (ع) است. آن ها تطبیق می کنند برعیسای پیامبر(ع) و افراد دیگر؛ اما روشن ترین عقیده در باب مهدویت مربوط به شیعه است.
پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمود:
هر كه خداوند، محبت اهل بیت مرا روزيش كند، بي گمان به خیر دنیا و آخرت رسیده است و در اينكه او اهل بهشت است، احدي نبايد شك كند. زيرا دوست داشتن اهل بیت من بیست نتیجه به بار مي آورد: ده تا در دنیا و ده تا در آخرت، و اما نتايج آن در دنیا عبارتند از: بي رغبتي به دنیا، شوق به كار و عمل، پارسايي در دين، شوق به عبادت، توبه پیش از مرگ، نشاط در شب زنده داري، چشم بركندن از آن چه مردم دارند، حفظ اوامر و نواهي خداوند- عزوجل-، نهم: دشمن داشتن دنیا و دهم: سخاوت و بخشندگي و اما نتايج آن در آخرت: نامه ي اعمالي برايش گشوده نمي شود، میزاني برايش برپا نمي شود. روسفید مي شود، از جامه هاي بهشت بر قامت او پوشیده مي شود، شفاعت او درباره ي صد نفر از خانواده اش پذيرفته - به او با مهر و رحمت ّوجلّ مي گردد، خداوند- عز مي نگرد، از تاج هاي بهشت برسرش مي نهند و دهم اينكه بدون حسابرسي به بهشت مي رود. پس خوش به حال دوست داران اهل بیت من.
طبق تاریخ و قرآن شاهدیم که در دوران جاهلیت اولی، آن گونه برخوردی با زن داشتند که بالاترین جنایت آن ها زنده به گورکردن دختر بود. اما در جاهلیت امروز لی به تعبیر قرآن، جسم زن و دختر را زنده به گور ّ چه می کنند؟ اگر در جاهلیت او امروز، از زن به عنوان یک کالا استفاده می کنند. ِ می کردند، در جاهلیت مدرن از غرب وحشی به اشتباه در بعضی از زبان ها، به عنوان تمدن غرب یاد می شود! کدام تمدن؟ توحشی که امروز در دنیای غرب هست در طول تاریخ وجود نداشته است. در ظلم به بشریت، در جنایت ها، در جنگ ها و در انواع خیانت هایی که به بشریت روا داشته اند، جلوه های آن توحش دیده می شود. جلوه ای از توحش غرب، آن جنایتی است که به زن روا داشته است و اسمش را آزادی زن گذاشته اند! غرب یا شیطان بزرگ مانند شیطان جن وقتی می خواهد خفقان ایجاد کند، می گوید آزادی! وقتی می خواهد یک کشور را اشغال کند یا یک ملت را به بند بکشد، می گوید آزادسازی! وقتی که عراق را اشغال می کند، اسمش را اشغال گری نمی گذارد؛ اسمش را می گذارد: «حرب التحریر»، یعنی جنگ آزادی بخش! این شیوۀ شیطان است که همیشه، هروقت می خواهد کاری کند، مارک وارونه به آن می زند؛ وقتی می خواهد خیانت کند، می گوید امانت و وقتی می خواهد جنایت کند، می گوید خدمت!
در شب لیلة المبیت ، پيامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» پس از اين که از شهر خارج شدند، به غار ثور پناه بردند. با اعجاز الهي، عنکبوتي آمد و بر در غار، تاري تنيد. کبوتري هم آن جا لانه گذاشت. مشرکين هم وقتي فهميدند پيامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» از مکّه فرار کرده، با وسايل آن روز ردّ پاي حضرت را پيدا کردند تا به غار رسيدند، امّا وقتي ديدند درِ غار را تار عنکبوت گرفته و هيچ اثري از پارگي در آن نيست و کبوتر هم آن جا لانه گذاشته، يقين کردند که کسي وارد غار نشده است و لذا برگشتند. تا سه روز، اميرالمؤمنين«سلام الله علیه» براي پيامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» غذا ميبردند. روز سوّم پيامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» فرمودند: من فردا عازم مدينه هستم. شتري براي من تهيه کن و تو هم پس از رفتن من، امانتهاي مردم را که در دست من بود، به صاحبانش باز گردان و با دخترم فاطمه و مادرت به من ملحق شو. پيامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» هم تا محلي که بعداً مسجد قبا در آن جا ساخته شد، رفتند و منتظر اميرالمؤمنين«سلام الله علیه» و همراهان ايشان شدند تا همگي با هم وارد مدينه شوند. اميرالمؤمنين«سلام الله علیه» در همين محل به پيامبر«صلی الله علیه و آله و سلم»ملحق شدند.
در روايتي آمده است که خداوند در شب لیلة المبیت خطاب به جبرئيل و ميکائيل فرمود:
إِنِّي قَدْ آخَيْتُ بَيْنَكُمَا وَ جَعَلْتُ عُمُرَ أَحَدِكُمَا أَطْوَلَ مِنْ عُمُرِ صَآحِبِِهِ فَأَيُّكُمَا يُؤْثِرُ أَخَاه؟
من شما دو نفر را برادر يکديگر و عمر يکي از شما را طولانيتر از عمر ديگري قرار دادم. کدام يک از شما حاضر است به خاطر ديگري جان خود را فدا کند؟
هيچ کدام نپذيرفتند. خداوند متعال فرمود:
عَبْدَيَّ أَلَّا كُنْتُمَا مِثْلَ وَلِيِّي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ آخَيْتُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ نَبِيِّي فَآثَرَهُ بِالْحَيَاةِ عَلَی نَفْسِهِ ثُمَّ رَقَدَ عَلَى فِرَاشِهِ يَفْدِيهِ بِمُهْجَتِهِ اهْبِطَا إِلَيْهِ کِلَاکُمَا فَاحْفَظَاهُ مِنْ عَدُوِّه
اي دو بندهي من، مانند دوست من علي بن ابي طالب باشيد، که ميان او و پيامبرم عقد اخوت بستم، امّا او زندگي پيامبرم را بر زندگي خود ترجيح داد و در بستر او خوابيد و جانش را فداي او کرد. هر دو به زمين برويد و او را از شر دشمنش محافظت کنيد.
پس جبرئيل کنار سر حضرت و ميکائيل کنار پاهاي ايشان نشست و جبرئيل ميگفت:
بَخْ بَخْ مَنْ مِثْلُکَ يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ وَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ يُبَاهِي بِكَ الْمَلَائِكَةَ
آفرين، آفرين مانند تو کيست اي پسر ابي طالب؟ خداوند به واسطه تو بر ملائکه مباهات ميکند.
در تفکر غربی همیشه یک نامعادله، از اوّل تاریخ تا حالا بوده و آن هم این است که: «زن برابر با انسان نیست!» شما وقتی به فرهنگ یونان مراجعه می کنید که مادرِ غرب و ریشة تفکر غربی است، در دایرة المعارف ها، صدها اسم از دانشمندان یونان می بینید. چرا اسم یک زن بین این دانشمندان نیست؟! می دانید ریشه اش چیست؟ چون اصلاً در تفکر یونان، زن را انسان حساب نمی کردند! آن ها موجودات را این گونه طبقه بندی می کردند: 1. جمادات؛ 2. نباتات؛ 3. حیوانات؛ 4. انسان. ]در نهایت هم معتقد بودند[ بین انسان و حیوانات، موجوداتی هستند که به آن ها زنان می گویند. یعنی زن را برزخ بین انسان و حیوان می دانستند!
روشنفکرترین فرد یونانی ارسطوست. ارسطو حرف خیلی عجیب و غریبی در یونان زد. او گفت: «زن، گوئی انسان است؛ منتهی انسان ناقص!» ارسطو این حرف ها را از استادش افلاطون یاد گرفته بود. افلاطون هم حرف عجیبی زده بود. او گفت: «هر آنچه مردها می توانند یاد بگیرند، زن ها هم امکان یادگیری اش را دارند.»
در یونان خیلی این حرف افلاطون مخالف شد؛ چرا که توهین بزرگی به مردها و انسانیت شده بود! اما همین افلاطونی که این چنین حرفی در رابطه با زنان زده بود، هیچ وقت هیچ زنی را در آکادمی اش راه نداد و در دعاهایش خدا را شکر می کرد که خدا او را زن خلق نکرده است!
جای جای زندگی حضرت فاطمه(سلام الله علیها) عفاف و حیا و حجاب است؛ حتی آن موقعی که حضرت می آیند و از ولایت علی(علیه السلام) دفاع می کنند.
در کتاب ها نوشته اند که فرمود پرده بگیرید تا من از پشت پرده با مردان صحبت کنم که چرا علی (علیه السلام) را تنها گذاشتید.
موقعیت خاص در قیامت
انسان در این دنیا آزاد است و مى تواند به هر عملى دست زند، هر چه مى خواهد بگوید و نیتها و آرزوهاى خود را بر طبق میل خود سامان دهد، اما خداوند همواره در قرآن تذکر داده و به آدمى نهیب مى زند که روز قیامت فراروى شما ست و آن روز دادگاهى بزرگ و واقعى در محضر خدا تشکیل شده و همه گفتارها، کردارها ونیتهاى آدمى در ترازوى سنجش قرار مى گیرد. در آن روزِ شگفت انگیز همه آدمیان مى باید پاسخ گوى اعمال خود باشند. در آن روز مردم باتوجه به اعمال و عقاید خود در گروه ها و مراحل مختلفى قرار دارند و گروهى از آنان از موقعیتهاى ویژه و ممتازى برخوردارند و زائران حضرت رضا در زمره آنانند. بر طبق برخى از روایات که پیش تر به آنها اشاره شد، زائران قبر حضرت رضا ـ علیه السلام ـ از والاترین مقام و بهترین هدیه برخوردارند.
بر پایه روایتى دیگر، هر کس حضرت رضا ـ علیه السلام ـ را زیارت کند چون روز قیامت شود، براى او منبرى در برابر منبر رسول خدا ـ صلى الله علیه وآله ـ بر پا مى کنند تاخدا از حساب خلایق فارق شود.
راوى مى گوید: ایوب بن نوح را دیدم که آن حضرت را زیارت مى کرد و مى گفت: به طلب منبر آمده ام.
در روایت دیگرى آمده است که بهترین و با کرامت ترین ورود را بر خداى متعال دارند. در برخى از این روایات فقط نام منبر پیامبر ـ صلى الله علیه وآله ـ آمده است.
از مجموع این روایات نکته هاى مختلفى در شأن والاى زائر امام رضا استفاده مى شود که گروهى از آنهاعبارت است از:
اول: زائر امام رضا در قیامت از موقعیت ویژه اى برخوردار است؛
دوم: او در سایه پیامبران و امامان و در برابر على و رسول خدا - صلوات الله علیهما - قرار مى گیرد؛
سوم: در طول مدت حساب جایگاهى خاص و راحت دارد.
چهارم: در مقایسه با دیگران زائران ائمه او از بالاترین درجه و بهترین هدیه برخوردار است.
آهسته می آمد ولی بی بال و پر بود
یک دست بر پهلو و دستی برجگر بود
زیر سر مهمانی اجباری اش بود
وقتی که می آمد عبایش روی سر بود
از بس میان کوچه ها افتاد بر خاک
روی لباسش ردپای هر گذر بود
با آه می افتاد و بر می خواست اما
آهش زمان راه رفتن بیشتر بود
وقتی عصای پیری آدم نباشد
باید به زیر منت دیوار و در بود
آری شبیه قصه آن کوچه تنگ
فرسنگها انگار خانه دورتر بود
بال پرش زخمی شد از بس دست و پا زد
هر جای حجره رد و پاهای جگر بود
سختی کشید اما چقدر آرام جان داد
آخر سرش بر رو پاهای پسر بود
باید که اهل کشف باشی بین روضه
باید میان روضه ها اهل نظر بود
وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد
پا روی زخم سینه اش پر دردسر بود
وای از دمی که رفت بالا خنجری کُند
وای از کسی که شاهدش با چشم تر بود
شاعر : موسی علیمرادی