زن در تفکر غرب و یونان
در تفکر غربی همیشه یک نامعادله، از اوّل تاریخ تا حالا بوده و آن هم این است که: «زن برابر با انسان نیست!» شما وقتی به فرهنگ یونان مراجعه می کنید که مادرِ غرب و ریشة تفکر غربی است، در دایرة المعارف ها، صدها اسم از دانشمندان یونان می بینید. چرا اسم یک زن بین این دانشمندان نیست؟! می دانید ریشه اش چیست؟ چون اصلاً در تفکر یونان، زن را انسان حساب نمی کردند! آن ها موجودات را این گونه طبقه بندی می کردند: 1. جمادات؛ 2. نباتات؛ 3. حیوانات؛ 4. انسان. ]در نهایت هم معتقد بودند[ بین انسان و حیوانات، موجوداتی هستند که به آن ها زنان می گویند. یعنی زن را برزخ بین انسان و حیوان می دانستند!
روشنفکرترین فرد یونانی ارسطوست. ارسطو حرف خیلی عجیب و غریبی در یونان زد. او گفت: «زن، گوئی انسان است؛ منتهی انسان ناقص!» ارسطو این حرف ها را از استادش افلاطون یاد گرفته بود. افلاطون هم حرف عجیبی زده بود. او گفت: «هر آنچه مردها می توانند یاد بگیرند، زن ها هم امکان یادگیری اش را دارند.»
در یونان خیلی این حرف افلاطون مخالف شد؛ چرا که توهین بزرگی به مردها و انسانیت شده بود! اما همین افلاطونی که این چنین حرفی در رابطه با زنان زده بود، هیچ وقت هیچ زنی را در آکادمی اش راه نداد و در دعاهایش خدا را شکر می کرد که خدا او را زن خلق نکرده است!