امام علی فرمودند:
«مهدی از اهل بیت نبی است و محل ولادت آن در مدینه خواهد بودو اسم او اسم پدرش (رسول خدا) می باشدو محل هجرت او در بیت المقدس خواهد بود ، محاسن مهدی زیاد و چشمانش مشکی و دندان های ثنایای او درخشنده است. در صورت مهدیخال درخشنده و بر جسته ای می باشد . در کتف آن ان حضرت علامتی است که در کتف سول خدا بود…»
اسلام علیک یابن رسول الله
ابن بصیر از امام باقر روایت می کند که فرمود:
حضرت موسی قیام نکرد مگر آنکه پنجاه دروغگو در بنی اسرائیل ظاهر شدند و همه مدعی بودند که موسی عمرانند.
شعری که آیت الله بهجت زمزمه می کردند:
این همه لاف زدن و مدعی اهل ظهور
پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم
سالهاست منتظر سیصد و اندی مرد است
آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم
اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید
به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم
اقا شرمنده ام …
*اللهم عجل لولیک الفرج*
یک روز، مرحوم آیت الله میرزا احمد مجتهدی تهرانی که خدا ایشان را غریق رحمت واسعه ی خویش نماید ؛ با حالی خاص به بیان یک روایتی پرداختند که احساس کردم جگرم جلا و صفا پیدا کرد .
ایشان فرمودند :روزی فردی آمد خدمت امام معصوم ( امام باقر و یا امام صادق علیهما السلام که تردید از بنده می باشد ) و به ایشان عرض کرد :اگر روزی یکی از دوستان شما گناهی کند ، عاقبتش چگونه خواهد بود ؟
امام در پاسخ به وی فرمودند :
خداوند به او یک بیماری عطا می نماید تا سختی های آن بیماری کفاره ی گناهانش شود.
آن مرد دو مرتبه پرسید : اگر مریض نشد چه ؟
امام مجدد فرمودند : خداوند به او همسایه ای بد می دهد تا اورا اذیت نماید و این اذیت و آزار همسایه ، کفاره ی گناهانش شود .
آن مرد گفت : اگر همسایه ی بد نصیبش نشد چه ؟
امام فرمودند : خداوند به او دوست بدی می هد تا وی را اذیت نماید و آزار آن دوست بد ، کفاره ی گناهان دوست ما باشد .
آن مرد گفت : اگر دوست بد هم نصیبش نشد چه ؟!
امام فرمودند : خداوند همسر بدی به او میدهد تا آزار های آن همسر بد ، کفاره ی گناهانش شود .
آن مرد گفت :اگر همسر بد هم نصیبش نشد چه ؟
امام فرمودند : خداوند قبل از مرگ به او توفیق توبه عنایت می فرماید .
بازهم آن مرد از روی عنادی که داشت گفت : و اگر نتوانست قبل از مرگ توبه کند چه ؟
امام فرمودند :
به کوری چشم تو ! ما او را شفاعت خواهیم کرد .
بعد نوشت : این روایت را مهرماه سال گذشته نوشته بودم . امروز با مرور آرشیو یکبار دیگر به آن برخوردم و به اندازه ی کافی لذت بردم . بهمین خاطر دوباره آنرا اینجا نوشتم.
امام علی :
پیامبر خدا از مسواک نمودن در حمام نهی فرمود.
دهان های شما راه های قرآن است، پس آن ها را با مسواک زدن پاک کنید.
سه چیز بلغم را دفع و حافظه را زیاد می کند: مسواک زدن، روزه گرفتن و قرآن خواندن.
مسواککردن چشم را جلا می دهد.
اگر کسی با وضو مسواک کند و به نماز بایستد،فرشته ای می آید و بر دهان او دهان می گذارد و آنچه بیرون اندازد را می گیرد و اگر مسواک نکند کنار می ایستد و قرائتش را می شنود.
امام حسین :
پدرم امیر مومنان به ما دستور می دادکه هر گا خلال دندان استفاده نمودیم پیش از آن که سه بار مضمه کنیم، آب ننوشیم.
دعای حضرت زهرا در اواخر عمرشان
«ای خدای من و ای سرور من از تو می خواهم به احترام همه ی بندگان برگزیده ات و به حق گریه فرزندانم در جدایی از من که شیعیان گناهکار من و شیعیان گناهکار فرزندان مرا مورد مغفرت و آمرزش خویش قرار دهی!»
حضرت علی :
در تایستان بر شخص تب دار آب سرد بریزید که حرارت تب را فرو نشاند.
تب قاصد مرگ است و زندان خدا بر روی زمین که هریک از بندگان خود را که خواهد در آن زندانی سازد، و (تب)گناهان را مریزد همچون ریختن کرک از کوهان شتر.
عناب تبرا برطرف می سازد.
هیچ بیماری ای نیست مگر اینکه از درون بدن سرچشمه می گیرد جز جراحت و تب که آنها بر بدن وارد می شوند،حرارت تب را با گل بنفشه بشکنید زیرا حرارت تب از آتش جهنم است.
رسول خدا :
رسول خدا بر امیر مومنان وارد شد در حالی که تب داشت، به او دستور فرمود سنجد بخورد.
امام علی :
خانواده ای که سرکه و روغنزیتونرا قاتق خود قرار دهد، هیچ گاه فقیر نخواهد.
نیکو خورشی است روغن زیتون، و آن عطر پیامبران و خورش برگزیده آنان است، و آن بسیار با برکت است.
روغن زیتونبر خود بمالید و ازآن خورش سازید زیرا که آن روغن نیکان و خورش برگزیدگان است… با استفاده از آن هیچ بیماری ای زیان نمی رساند.
رسول خدا در سفارشی به امیر مومنان فرمودند:
ای علی! روغنزیتونبخور و بر بدن بمال که هر که این عمل را انجام دهد شیطان چهل روز از او دوری کند
رسول خدا فرمودند: سه طایفه از زنان هستند که خداوند متعال عذاب قبر را از آنان بر می دارد و آنان را با حضرت فاطمه دختر محمد محشور می کند و آن سه طایفه عبارتند از:
v زنی که بر غیرت افراطی شوهرش صبر می کند.
v زنی که بر بد اخلاقی شوهرش صبر کند.
v زنی که که مهریه ی خود را برای شوهرش ببخشد.
در مدينه روزى پيامبر صلى الله عليه و آله اسلام صلى الله عليه و آله وارد مسجد گرديد، چشمش به دو اجتماع افتاد كه در دو دسته تشكيل شده بودند و هر دسته اى حلقه اى تشكيل داده و سرگرم بودند؛ يك دسته به عبادت و ذكر خدا، و دسته اى به تعليم و تعلم و ياد دادن و ياد گرفتن سرگرم و مشغول بودند. حضرت از ديدن هر دو دسته مسرور و خرسند گرديد و به همراهانش فرمود:
اين هر دو دسته كار نيك نموده و بر خير و سعادتند. لكن من براى دانا كردن و دانا شدن مردم فرستاده شده و مبعوث گشته ام . پس خودش به طرف همان دسته كه به تعليم و تعلم اشتغال داشتند، رفت و در حلقه آنان نشست.