استاد مهربانــــــــــــــــ / استاد شهیــــــــــــــــــد
13 اردیبهشت 1394
مردى كه شبانه بانگ هوهو زد و رفت
در عرصه «ما» و «من» دم از او زد و رفت
در فجر، ستارههاى نورانى زخم
بر قامتش عارفانه سوسو زد و رفت
در آینه كتاب دیدیم تو را
در چشمه آفتاب دیدیم تو را
در باغچه نگاه رُستى اما
انگار، شبى به خواب دیدیم تو را
مردى كه طَهور علم در ساغَر داشت
آیات شعور و نور در باور داشت
جان باخت كه شور معرفت در سر داشت
سرباخت كه سِرّ عشق در دفتر داشت
منابع شعر: نور پورتال http://noorportal.net