راوی میگوید:گفتم یا رسول الله(صل الله علیه و آله)فدای تو شوم میخواهم سوالی بکنم اما خجالت می کشم و آن اینکه آیا در بهشت غنا وجود دارد؟
حضرت فرمود:در بهشت درختی است که خداوند به بادها امر میکند بر آن درخت بوزند و آنرا به حرکت درآورند و ازآن درخت نغمه هایی صادر می شود که هرگز خلایق به خوبی و لذت آن نشنیده اندو بعد حضرت فرمود:این پاداش کسی است که در دنیا از ترس خدا شنیدن غنا را ترک کرده باشد.
پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمود:
هر كه خداوند، محبت اهل بیت مرا روزيش كند، بي گمان به خیر دنیا و آخرت رسیده است و در اينكه او اهل بهشت است، احدي نبايد شك كند. زيرا دوست داشتن اهل بیت من بیست نتیجه به بار مي آورد: ده تا در دنیا و ده تا در آخرت، و اما نتايج آن در دنیا عبارتند از: بي رغبتي به دنیا، شوق به كار و عمل، پارسايي در دين، شوق به عبادت، توبه پیش از مرگ، نشاط در شب زنده داري، چشم بركندن از آن چه مردم دارند، حفظ اوامر و نواهي خداوند- عزوجل-، نهم: دشمن داشتن دنیا و دهم: سخاوت و بخشندگي و اما نتايج آن در آخرت: نامه ي اعمالي برايش گشوده نمي شود، میزاني برايش برپا نمي شود. روسفید مي شود، از جامه هاي بهشت بر قامت او پوشیده مي شود، شفاعت او درباره ي صد نفر از خانواده اش پذيرفته - به او با مهر و رحمت ّوجلّ مي گردد، خداوند- عز مي نگرد، از تاج هاي بهشت برسرش مي نهند و دهم اينكه بدون حسابرسي به بهشت مي رود. پس خوش به حال دوست داران اهل بیت من.
آيا پيامبر به شهادت رسيده است؟
پاسخ: اظهار نظر قطعي دراين باره مشکل است.
ابن اسحاق از مورخان اهل سنت گزارش مي دهد: رسول خدا در معرض وفات خود به «امّ بشر» دختر «براء بن معرور» که براي عيادت وي آمده بود گفت: از همان خوراکي که با برادرت در «خيبر» خوردم، اکنون رگ دلم قطع مي شود. (1) بدين جهت مسلمانان رسول خدا را علاوه بر افتخارات نبوّت، داراي مقام شهادت هم مي دانستند.
از برخي روايات و متون ديني استفاده مي شود که پيامبر در جنگ خيبر مسموم شده ، مسموميت در بيماري پيامبر مؤثر بوده، برخي گفته اند: معروف اين است که پيامبر در کسالت وفات خود مي فرمود: اين بيماري از آثار غذاي مسمومي است که آن زن يهودي خورانده است.
شايد به خاطر همين روايات و متون تاريخي بوده که پيامبر را نيز داراي مقام شهادت مي دانستند، همان گونه که ابن هشام تصريح نموده است. (2 )
پي نوشت ها:
1. ابن هشام، السيرة النبوية، دار احياء التراث العربى، بيروت، ج 3، ص 353 - 352.
2.محمد ابراهيم آيتي و ابو القاسم گرجي، تاريخ پيامبر اسلام، تهران، انتشارات دانشگاه، 1366، چاپ چهارم.ص507 .
در مدينه روزى پيامبر صلى الله عليه و آله اسلام صلى الله عليه و آله وارد مسجد گرديد، چشمش به دو اجتماع افتاد كه در دو دسته تشكيل شده بودند و هر دسته اى حلقه اى تشكيل داده و سرگرم بودند؛ يك دسته به عبادت و ذكر خدا، و دسته اى به تعليم و تعلم و ياد دادن و ياد گرفتن سرگرم و مشغول بودند. حضرت از ديدن هر دو دسته مسرور و خرسند گرديد و به همراهانش فرمود:
اين هر دو دسته كار نيك نموده و بر خير و سعادتند. لكن من براى دانا كردن و دانا شدن مردم فرستاده شده و مبعوث گشته ام . پس خودش به طرف همان دسته كه به تعليم و تعلم اشتغال داشتند، رفت و در حلقه آنان نشست.