✿ نشسته غرق تماشای شیعیان خودش✿
✿کسی نیامده جز او سر قرار خودش✿
✿چه انتظار غریبی ست، اینکه شب تا صبح✿
✿کسی قنوت بگیرد، به انتظار خودش…✿
*اللهم عجل لولیک الفرج*
از انتظار خسته ام و يا دلم گرفته است؟
تو مدتي است رفته اي , بيا دلم گرفته است
❀❀❀
نگاه سرد پنجره به کوچه خيره مانده بود
گمان کنم بداند او چرا دلم گرفته است
❀❀❀
گذشتم از هزاره ها در امتداد دوري ات
به ذهن من نمي رسد کجا دلم گرفته است
❀❀❀
به چشم خود نديده ام شکوه چهره ي تو را
شبي بيا به خواب من , بيا دلم گرفته است
اگر چه روز من و روزگار مي گذرد
دلم خوش است که با ياد يار مي گذرد
چقدر خاطره انگيز و شاد و رويايي است
قطار عمر که در انتظار مي گذرد
به ناگهانيِ يک لحظه عبور سپيد
خيال مي کنم آن تک سوار مي گذرد
کسي که آمدني بود و هست، مي آيد
بدين اميد، زمستان، بهار، مي گذرد
نشسته ايم به راهي که از بهشت اميد
نسيم رحمت پروردگار مي گذرد
به شوق زنده شدن، عاشقانه مي ميرم
دو باره زيستنم زين قرار مي گذرد
همان حکايت خضر است و چشمه ظلمات
شبي که از بَرِ شب زنده دار مي گذرد
شبت هميشه شب قدر باد و، روزت خوش
که با تو روز من و روزگار مي گذرد
❁سپری می شود این ظلم یک روز عدو می بازد❁
❁می رسد آنکه خدا بر او می نازد❁
❁باشد آن روز ببینن همه عالمیان❁
❁در بقیع حضرت مهدی حرمی می سازد❁
❁اللهم عجّل لولیک الفرج❁
آيا پيامبر به شهادت رسيده است؟
پاسخ: اظهار نظر قطعي دراين باره مشکل است.
ابن اسحاق از مورخان اهل سنت گزارش مي دهد: رسول خدا در معرض وفات خود به «امّ بشر» دختر «براء بن معرور» که براي عيادت وي آمده بود گفت: از همان خوراکي که با برادرت در «خيبر» خوردم، اکنون رگ دلم قطع مي شود. (1) بدين جهت مسلمانان رسول خدا را علاوه بر افتخارات نبوّت، داراي مقام شهادت هم مي دانستند.
از برخي روايات و متون ديني استفاده مي شود که پيامبر در جنگ خيبر مسموم شده ، مسموميت در بيماري پيامبر مؤثر بوده، برخي گفته اند: معروف اين است که پيامبر در کسالت وفات خود مي فرمود: اين بيماري از آثار غذاي مسمومي است که آن زن يهودي خورانده است.
شايد به خاطر همين روايات و متون تاريخي بوده که پيامبر را نيز داراي مقام شهادت مي دانستند، همان گونه که ابن هشام تصريح نموده است. (2 )
پي نوشت ها:
1. ابن هشام، السيرة النبوية، دار احياء التراث العربى، بيروت، ج 3، ص 353 - 352.
2.محمد ابراهيم آيتي و ابو القاسم گرجي، تاريخ پيامبر اسلام، تهران، انتشارات دانشگاه، 1366، چاپ چهارم.ص507 .
راهپیمایی بزرگ شیعیان در روز اربعین را میتوان مصداق واضحی از یک قدرت نمایی نرم دانست که عملا در هر قالبی توانایی بروز و ظهور دارد.
در حالت عادی مهمترین کارکرد آن انتشار پیام جهانی عاشورا برای سایر ملتهای جهان و به خصوص در جهان اسلام است. به طور حتم این راهپیمایی عظیم که از نجف آغاز و به کربلا ختم میشود، می تواند تجدید بیعتی باشد با تمام آنچه که درکربلا گذشته است.
این که چنین حرکتی بزرگی در نهایت تا کجا قابل گسترش است، بستگی به قابلیت های این حرکت مردمی دارد، اما با توجه به رشد سریع آن در مقیاس عمومی، میتوان امیدوار بود که در آینده شاهد تبدیل شدن آن به بزرگترین اجتماعی تاریخی شیعه در جهان باشیم که به طور مداوم ادامه دارد.
خواستم این اربعین را کربلا باشم ، نشد
از نجف، پای پیاده… کربلا باشم ، نشد
زائران بین نمازی در حرم یادم کنید
هر نمازی خواستم در کربلا باشم ، نشد
فرا رسیدن اربعین حسینی تسلیت باد
«چشم گریان سویت از شام خراب آورده ام»
«خیز، ای لب تشنه از بهر تو آب آورده ام»
گر بپرسی داغ تو با سینه خواهر چه کرد
قامت خم گشته یی بهر جواب آورده ام
اشک، سرخ، چهره زرد و تن سیاه و موسفید
اینهمه سوغات از شام خراب آورده ام
اشک می بارم ز داغ چارساله دخترت
گر چه پرپر شد گلت با خود گلاب آورده ام
همرهم زین العباد این حجت دادار را
جان و تن مجروح از بزم شراب آورده ام